loading...

بوس ماهی

بدو رسیدم خونه شروع به رگ گیری کردم، با فاصله رگ میگرفتم و اِدم میداد یا برانول کج می‌شد (سازنده‌هاشون رو قربون) بالاخره از پشت دستش رگ گرفتم. هر بار تو رگ گیری...

بازدید : 317
جمعه 18 ارديبهشت 1399 زمان : 6:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بوس ماهی

بدو رسیدم خونه شروع به رگ گیریکردم، با فاصله رگ میگرفتم و اِدم میداد یا برانول کج می‌شد (سازنده‌هاشون رو قربون) بالاخره از پشت دستش رگ گرفتم. هر بار تو رگ گیریشکست میخورم از دردی که نصیب بابا کردم حالم بد میشه.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 32
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 131
  • بازدید کننده امروز : 128
  • باردید دیروز : 119
  • بازدید کننده دیروز : 120
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 301
  • بازدید ماه : 273
  • بازدید سال : 5222
  • بازدید کلی : 48058
  • کدهای اختصاصی