چیکو طوطی ما است ! ما یعنی من و بابک ! طفلِ باباسی و ماماسی اش است !
پدربزرگ و مادربزرگ و عمو و دایی و خاله هم دارد!
چهارده ماهه است و از نژاد گرینچیک و یلو ساید !
حرف زدن یادش ندادیم چون معتقد بودیم. طبیعتش را نباید دستکاری کرد که به خواسته ما حرف بزند یا معلق بزند اما معلق میزند هیچ ، حرف هم میزند و قلمبه ترین کلمهای که میگوید بوس صبح گاهی است !
شعار زندگی اش این است دلم بخواهد یک کاری را میکنم دلم نخواهد نمیکنم دهان سرویسها !
تازه گیها حمله میکرد. گاز میگرفت. خون و خون ریزی راه میافتاد . جنگ جانانه و تن به تن و فهمیده ام در سن بلوغ است و علت گازوییل شدنش همین هورمونهای درب و داغان سن بلوغ اش است. هنوز برای آزمایش ژنتیک و تایین جنسیت اقدامینکرده ایم اما یحتمل پسر است !
و اگر این روزها از من بپرسند از که یا چه میترسی میگویم : چیکو !!!!